جیگر من هنوز نیومده 3
سلام عزیز دلم ، عمه جون من دیگه خسته شدم از بس بهت گفتم چرا دنیا نمیای . فعلا امید من به همین آخر هفتست که دکتر به مامانیت گفته . اگه این هفته هم نیومدی ، هر وقت به دنیا اومدی تلافی شو سرت در میارم شوخی کردما ، یه موقع نری به بابات بگی عمه میخواد دعوام کنه تو جیگر منی . کی دلش میاد از گل نازکتر به شما بگه اصلا هر موقع دلت خواست بیا (اینو جدی نگیریا ) دیروز ناهار با مامان و باباییت اومده بودین خونه ما . من کنار مامانیت نشسته بودم داشتیم تلوزیون نگاه میکردیم که مامانیت گفت مهدیار داره تکون میخوره منم کلی ذوق کردم و دستمو گذاشتم رو دل مامانیت و پاهای کوشولوتو حس کردم که داشتن میلرزیدن . به امید...
نویسنده :
عمه سمانه
13:18